ترجمه مقاله RATIONAL HEURISTICS: THE ‘SIMPLE RULES’ THAT STRATEGISTS LEARN FROM PROCESS EXPERIENCE

ترجمه آماده مقاله

RATIONAL HEURISTICS: THE ‘SIMPLE RULES’ THAT STRATEGISTS LEARN FROM PROCESS EXPERIENCE

قوانین اکتشافی عقلانی : "قوانین ساده‌ای" که استراتژیست‌ها از تجربه فرآیندها می‌آموزند

 

مجله و سال انتشار

Strategic Management Journal 2011

کلمات کلیدی

learning; theory-elaboration methods  ;

  capabilities heuristics;

; cognition; strategy

فرایند یادگیری رشد، استراتژی

قیمت مقطوع : 15 هزار تومان

ترجمه فارسی این مقاله 40 صفحه است و تمامی اصطلاحات و لغات تخصصی فوت نوت و علامت گذاری شده است.

 

لطفا از نشر این ترجمه در فضای مجازی و اینترنت جدا خودداری کنید. انتشار آن حرام است. از اینکه به مترجم احترام می‌گذارید ممنونم


لینک دانلود


While much research indicates that organizational processes are learned from experiences,

surprisingly little is known about what is actually learned. Using a novel method to measure

explicit learning, we track the learned content of six technology-based ventures from three diverse

countries as they internationalize. The emergent theoretical framework indicates that firms learn

heuristics. These heuristics have a common structure centered on opportunity capture and are

learned in a specific developmental order. This results in a deliberately small, yet increasingly

strategic, portfolio of heuristics. Broadly, we contribute to the psychological foundations of

strategy by highlighting the rationality of heuristics as strategy, capability creation as the

cognitive transition from novice to expert heuristics, and simplification cycling as a critical

dynamic capability for sustaining competitive advantage


در حالی که تحقیقات بسیاری وجود دارند که نشان می دهند سازمانها از تجربه ها یادمیگیرند، در کمال تعجب تحقیقات اندکی آن چه را که فرآیندهای سازمان واقعا یاد گرفته‌اند، نشان می دهند. با استفاده از روشی نوین در ارزیابی یادگیری صریح[1]، مفاهیم آموخته شده 6 فعالیت اقتصادی (سرمایه گذاری) مبتنی بر تکنولوژی را از 3 کشور مختلف که در حال بین‌المللی کردن فعالیت اقتصادی خود بودند، پیگیری کردیم. چارچوب کاری نظری حاصل، حاکی از آن بود که یادگیری شرکت‌ها بر پایه قوانین اکتشافی است (قوانین و دستوالعمل‌های تجربی که پیش‌تر فراگرفته‌اند). دستورالعمل‌های تجربی مذکور، دارای ساختار مشترکی می‌باشند که بر اخذ فرصت (غنیمت شمردن فرصت‌ها) متمرکز می‌باشد و فرآیند یادگیری آن بر پایه نظم تکوینی بخصوصی[2] می‌باشد. بدین ترتیب مجموعه‌‌های کوچکی از قوانین و دستورالعمل‌های اکتشافی (کاوشی) بدست خواهد آمد که دارای محتوای استراتژیکی فزاینده‌ای می‌باشند. همچنین در رویه کاری خود با مشخص کردن و برجسته‌نمایی جنبه عقلانی قوانین اکتشافی مذکور به عنوان استراتژی، توانائی آفرینی به عنوان تحول شناختی از قوانین اکتشافی مبتدیانه به ماهرانه، و چرخه ساده‌سازی به عنوان توانائی تکاملی[3] اصلی جهت حفظ پایایی مزایای رقابتی، از بنیادهای روان‌شناسی استراتژی نیز پشتیبانی به عمل آوریم. (به پایه های روانشناسی استراتژی کمک کردیم).



Psychological foundations of strategy

Our study contributes to the psychological foundations

of strategy by clarifying how heuristics

are central to strategy. First, we highlight a positive

view of heuristics as ‘rational.’ Much psychology

research frames heuristics as biased, poor

substitutes for computations that are too challenging

to perform (Piattelli-Palmarini, 1994; Thaler,

1991) and emphasizes errors, such as misuse of

probability (Kahneman and Tversky, 1973; Tversky

and Kahneman, 1974). The strategy literature

has largely adopted this negative view (Busenitz

and Barney, 1997; Holcomb et al., 2009), invoking

heuristics as the explanation for irrational behavior

and strategic failure.

بنیادهای روان‌شناسی استراتژی

مطالعه حاضر با شفاف‌سازی قوانین اکتشافی که در محوریت استراتژی قرار دارند، به درک بهتر بنیادهای روان‌شناسی کمک کرده است. در ابتدا، ما دیدگاه مثبتی از قوانین اکتشافی به عنوان قوانین عقلانی را مطرح کرده و از آن حمایت کردیم. اکثر تحقیقات روان‌شناسی، قوانین اکتشافی را مانند قوانینی چارچوب بندی کرده‌اند که براساس جهت‌گیری (سوگیری) افراد بوده و قوانین اکتشافی را جایگزین ضعیفی برای روند محاسباتی  معرفی کردند که اجرای آنان بسیار چالش‌ بر انگیز است (کاهنمان و تورسکی، 1973؛ تورسکی و کاهنمان، 1974). ادبیات استراتژی تا حد زیادی دیدگاه منفی مذکور را اتخاذ کرده است (بوسنتیز و بارنی، 1997؛ هولکامب و همکاران، 2009) و از قوانین اکتشافی به عنوان توجیهی برای رفتار غیر منطقی و نارسایی استراتژیکی، یاد کرده است.


Our primary contribution is clarifying that heuristics

are central to strategy. But, like all research,

ours has limitations, notably in measuring what

is explicitly learned. We use a novel approach

that reinforces cognitive data gained from several

questioning perspectives with behavioral data

and triangulates information from multiple informant

types and sources. Our work is a first step

in addressing the empirical challenge of opening

the ‘black box’ of what is learned from process

experience.


بخش اولیه تحقیق حاضر اختصاص داده شد به شفاف‌سازی آن مطلب که قوانین اکتشافی در محوریت استراتژی قرار دارند.. اما همانند تمامی تحقیقات دیگر، تحقیق حاضر نیز محدودیت‌هایی دارد، که از آن جمله می‌توان اشاره کرد به ارزیابی آن چه بطور مستقیم و صریح یاد گرفته می شود. ما از رویکرد نوینی استفاده کردیم که براساس آن، داده‌های شناختی حاصل از دیدگاه‌های متعدد مورد بررسی در رابطه با داده‌های رفتاری را تحکیم می‌کند و اطلاعات حاصل از مصاحبه‌شوندگان و منابع چندگانه را به 3 دسته تقسیم می‌کند. 



[1] explicit learning

[2] specific developmental order

[3] Dynamic capability