سلام
یک کتاب انگلیسی با محتوای محیط کسب و کار جهانی و چالش های آن به فارسی ترجمه شده دارای 13 فصل است و اماده چاپ
تعداد صفحات فارسی 720 صفحه شده است.
با تشکر
محیط کسب و کار جهانی : چالشهای پیش روی
فصل اول: مقدمه ای بر سازمان تجاری بازرگانی
فصل دوم: جهانی شدن و محیط کسب و کار
فصل سوم: اقتصادهای ملی در محیط جهانی
فصل چهارم: تجارت بین المللی و رقابت جهانی
فصل پنجم :استراتژی های در جهانی جهانی شده
فصل ششم: محیطهای فرهنگی و اجتماعی
فصل هفتم: محیط سیاسی
فصل هشتم: محیط قانونی
فصل نهم: بازار مالی
فصل دهم: فناوری و نوآوری
فصل یازدهم: اکولوژی و تغییرات جوّی
فصل دوازدهم: اصول اخلاقی و مسئولیت اجتماعی
فصل سیزدهم: نگاهی به چارچوبهای بحرانی
بخشی از فصل 5
نظریههای استراتژی کسبوکار
نظریهپردازانِ استراتژی دیدگاههای گوناگونی دربارهی نحوهی طراحی استراتژیها و مواردی که باید بر آنها تمرکز نمود ارائه میکنند. عموماً، این نظریهها بر یک یا چند دیدگاه زیر متمرکزند: بُعد بیرونی، بُعد درونی و فرآیند طراحی استراتژی. بحث در اینجا عمدتاً دربارهی این موارد خواهد بود. در فصل 1، یکی از ابزارهای مرسوم تحلیلی، تحلیل PEST، را بررسی کردیم. تحلیل PEST نقطهی شروع خوبی برای ارزیابی محیط بیرونی است، بهویژه برای شرکتهایی که بهدنبال بهترین مکان برای انبساط بینالمللی هستند. با اینحال، ظرفیتهای درونی نیز مهماند و در بخش تحلیل SWOT به این موارد اشاره میکنیم.
تحلیل SWOT
تحلیل SWOT ابزار تحلیلی آشنایی است که نقاط قوت بنگاهتجاری، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها را نشان میدهد. نقاط قوت و ضعف به خود بنگاهتجاری ربط دارند (محیط درونی)، اما فرصتها و تهدیدها به محیط بیرونی مربوطاند. تحلیل SWOT را معمولا به شکل یک ماتریس نمایش میدهند، بهمانند شکل 5.1. جعبههای بالا نشاندهندهی محیط درونی و جعبههای پایین محیط بیرونیاند.
تحلیل SWOT
ابزار استراتژیک مورد استفاده در کسبوکارها برای ارزیابی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای سازمان.
تعاملاتی که در شکل با پیکان مشخص شدهاند نشان میدهند که چگونه میتوان به تدریج بر بینش استراتژیک افزود، هدف آنها ایجاد شایستگیهای متمایز است که بنگاهتجاری را قادر میسازد تا به برتری رقابتی دستیابد.
برخی از مسائل کلیدی که در تحلیل SWOT به آنها اشاره شدهاست در زیر به صورت فهرستی مشاهده میشود:
1. محیط بیرونی: فرصتها و تهدیدها:
n عوامل اصلی در محیطهای اجتماعی (سیاسی-قانونی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و فناورانه) کدامند؟
n نقطهی قوت بازاری رقبا کدام است؟
n چه محصولات یا خدمات جدیدی، از جمله موارد مربوط به بنگاههای تجاری خود و رقبا، در حال حاضر مورد توجه است؟
n سطح تقاضای مصرفکنندگان چقدر است و آیا میتوان انتظار داشت که ثابت بماند؟
n احتمال تهدید ورود تازهواردها در بازار برای محصولات بنگاههای تجاری چقدر است؟
2. محیط درونی: نقاط قوت و ضعف:
n آیا سازمان ساختاری دارد که به آن در دستیابی به اهدافش کمک کند؟
n آیا اهداف و استراتژی بازاریابی روشنی دارد؟
n آیا این سازمان از IT بهطور موثر در همهی وجوه فعالیتهای خود استفاده میکند؟
n آیا سرمایهگذاری سازمان در بخش تحقیق و توسعه (R&D) با رقبا همخوانی دارد یا از آنها بیشتر است؟
n آیا سازمان با اهداف مالی مطابقت دارد؟
n تا چه اندازه این بنگاهتجاری اهداف HRM (مدیریت منبع انسانی) و استراتژیهای روشنی در حوزههایی نظیر ایجاد انگیزه در کارمندان، گردش کارکنان و تأمین آموزش دارد؟
تحلیل SWOT را میتوان به صورت تیمی یا توسط گروه مدیران عامل اجرایی انجام داد (پیرسی و گیلز، 1989)[1] و احتمالاً برداشتهای آنها بسیار متفاوت خواهد بود. مشخص شده است که مدیران رده بالاتر گرایش بیشتری به داشتن نمایی وسیعتر و مشاهدهی عوامل سازمانی نظیر نقاط قوت دارند، اما مدیران رده پایینتر تنها به بازاریابی و عوامل مالی توجه میکنند (مینتزبرگ، 2000: 276)[2]. این موضوع پیشنهاد میکند که دیدگاههای افراد متأثر از جایگاه آنها در کسبوکار است. اجرای SWOT میتواند دیدگاه و چشمانداز افراد را وسعت بخشد که همین امر سطح آگاهی را نسبت به استراتژی برای همهی کارکنان شرکت افزایش میدهد. با این حال، این شیوهی تحلیل تا همین اندازه محدود میماند و هیچ جهتدهی مشخصی را برای نحوهی دستیابی به اهداف تعیین نمیکند.
نکات خلاصهی تحلیل SWOT:
n تحلیل SWOT بر هر دو بخش محیط درونی (نقاط قوت و ضعف) و محیط بیرونی (فرصتها و تهدیدها) تمرکز دارد؛
n این نظریه به همینجا محدود میگردد که فرآیند طراحی استراتژی را مشخص نمیگرداند.
نظریهی استراتژی رقابتی پورتر
رویکرد پورتر در قبال استراتژی بنگاههای تجاری بر نیروی رقابتی موجود در هر صنعتی تمرکز دارد. تحلیل این نیروها برای دستیابی به سوددهی لازم است (پورتر[3]، 1998c: 2008). نیروهای پنجگانه شامل: رقابت صنعتی، خریداران، تأمینکنندگان، تازهواردهای بالقوه و محصولات جایگزین احتمالیاند. در شکل 5.2 مدل نیروهای پنجگانه را مشاهده میکنید.
در مدل پورتر، خریداران و تأمین کنندگان بازیگران اصلی هستند، زیراکه توانایی اعمال قدرت چانهزنی را بر بنگاهتجاری دارند. تأمینکنندگان احتمالاً بهعلت اینکه شرکتهای کمی وجود دارند که قادرند با نیازهای آن بنگاهتجاری از لحاظ کیفیت یا کمیّت خود را وفق دهند در جایگاه چانهزنی قوی قرار داشته باشند. به طور جایگزین، اگر تأمینکنندگان بالقوهی بسیاری برای یک محصول استاندارد وجود داشته باشد، آنگاه آن بنگاهتجاری در جایگاه نسبتاً قوی در مقایسه با هر تأمینکنندهای قرار دارد و میتواند بندها و تبصرههای مطلوب خود را وارد قرارداد کند. بهطور مشابه، بنگاهِ خریدار نیز اگر شرکت بزرگی باشد که سفارش بزرگی را باید تحویل دهد، در جایگاه قوی قرار خواهد داشت و تأمینکنندگان احتمالی زیادی آمادهی همکاری با آن بنگاه هستند. در این حالت، خریدار به دنبال اقتصاد مقیاسها و پایینترین هزینه در آن بازار است. از سویی دیگر، خریداری که نیازهای تخصصی خاصی دارد، احتمالاً در مییابد که تأمینکنندگان بالقوهی اندکی وجود دارند و بنابراین مجبور است قیمت بالایی بپردازد. همانطور که این مثالها نشان میدهد، وجود (یا نبود) محصولات جایگزین عاملی است که به تعیین بازار کمک میکند. درجاییکه محصولات جایگزین قابل استفاده و در دسترس باشند، خریداران در جایگاه قویتری قرار دارند؛ اما در جاییکه محصولات جایگزین فایدهای نداشته باشند، شرکت تولیدکنندهای که محصول دلخواه خود را میفروشد جایگاه بالاتر دارد.
رقابت صنعتی در مرکز مدل پورتر قرار دارد. در هر صنعتی، سناریوی متغیری از رقبا، تازهواردها، کسبوکارهای معتبر وجود دارد که برخی از آنها در حال تصاحب سهم بازارند و برخی در حال از دست دادن آن. موانع زیادی در سر راه ورود به بازار وجود دارد. برای مثال، اگر مخارج سرمایهگذاری زیاد باشد، بهمانند صنعت نفت، آنگاه تازهواردها تمایلی به ورود به آن ندارند. حالت مقابل زمانی رخ میدهد که سرمایه اندکی برای شروع نیاز باشد، بهمانند طراحی نرمافزار. اگر
بخشی از فصل 8
کسی یک آیفون قلابی نمیخواهد؟
شاید گوشیای که آن مشتری در حال خریدنش است شبیه گوشی مشهور آیفون باشد، اما در بسیاری از بازارها، بهاحتمال قوی آن گوشی یک کالای قلابی است که توسط بسیاری از گوشیسازانِ کوچکی که در سراسر چین پراکنده شدهاند ساخته شده باشد، این تولیدکنندگان گوشیهایی میسازند که در دستهی گستردهی «بازار خاکستری» [4] قرار میگیرد. ممکن است نمادِ شرکت اپل را با خود داشته باشد یا احتمالاً یک «Hiphone» باشد، یکی از نسخههای کپیبرداری شدهای که خیلی زود پس از ورودِ قانونیِ گوشیهای آیفون به چین شروع به کار کرد. علاوه بر سوءاستفاده از علامتِ تجاریِ مالک آن برند، این گوشیهای قلابی احتمالاً از نرمافزارهای دزدی استفاده میکنند و هیچگونه گواهینامهی کیفیت هم ندارند. بدون وجود ضمانت یا گارانتی، اگر این گوشیها خراب شوند، به مشتری هیچ خسارتی تعلق نمیگیرد. دارای کد IMEI (سیستم جهانی تعیین هویت)[5] نیست، که قانوناً ................
ادامه فصل 8
نظام قوانین ملی
برتری نظام قوانین ملی برگرفته از نظریهی حاکمیت حکومت است. هر نظام قانونی را میتوان به دو دستهی اصلی از دستورالعملهای وظیفهای تقسیمبندی نمود: قانونگذاری/ قوانین مصوب (وضع قوانین) و قضاوت (حل و فصل نزاعها). قانونگذاری، یا مجموعهی قوانین مصوب، از سوی نهادهای دولتی که قدرت وضع قوانین دارند انجام میشود. در یک جامعهی دموکرات، مجلس قانونگذار منتخب یکی از گروههای قانونگذار کلیدی است. بخش عمدهای از قانونگذاری از برنامههای اجتماعی و سیاسی دولتهای منتخب پیروی میکند. البته، قانونگذاران ممکن است اشتباه کنند. قوانین ممنوعیت در ایالات متحده در دههی 30 میلادی، مصرف نوشیدنیهای الکلی را ممنوع نمود، و با مخالفتهای گستردهای مواجه شد و مجبور شدند که آن را لغو کنند.
نظام دادگاهها، یا نظام قضایی، قوانین را در موارد خاص تفسیر و بهکار میبندد. مقدار توانایی قاضیان در شکلدهی به توسعهی قانونی، که با وظیفهی قانونگذاران تداخل پیدا میکند، در هر نظامی فرق دارد و حتی در خود نظامها نیز موضوع اختلاف عقیده و سلیقه است. همانطور که در زیر مشاهده خواهد کرد، «قانون موضوعه»[6] (قوانین وضع شده از سوی قاضیان) در برخی کشورها بیش از کشورهای دیگر حایز اهمیت است. حکم کلی این است که نظامهای قانونی قصد دارند بین وظایف قانونگذار یو قضاوت خطی ترسیم کنند. نظامهای دادگاهی را بهمنظور جلوگیری از نفوذ تأثیرات سیاسی و سلایق شخصی طراحی کردهاند و قاضیان باید منصف و بیطرف باشند. بانک جهانی، در نشانگرهای دولت جهانیاش، عمق حاکمیت قوانین را در کشورهای دنیا ارزیابی میکند. در ارزیابیهایش کیفیت حقوق مالکیت، امنیت، دادگاهها و ریسک جرایم وجود دارد.
در شکل 8.4، مروری اجمالی از کشورهای منتخب در این زمینه مشاهده میکنید.
حاشیهی 273:
قانونگذاری: قوانین وضع شده براساس رویههای قانونگذاری که در قانون اساسی ملی لحاظ شدهاند: همچنین، آنها را مجموعه قوانین مصوب یا موضوعه مینامند.
نظام قضایی: نظام دادگاهها، معمولاً بهصورت دادگاههای مدنی و دادگاههای کیفری تقسیمبندی میشوند.
همانطور که شکل 8.4 نشان میدهد، دانمارک بالاترین جایگاه را از لحاظ حکومت قانون دارد و این جایگاه طی دورهای طولانی ثبات خود را حفظ کرده است. دیگر کشورهای منتخب از ثبات کمتری برخوردار بودهاند. باقی کشورها مشترکاً تمرکز خود را بر توسعهی اقتصادی معطوف کردهاند.
بهبود در حاکمیت قانون از 1996 تا کنون در مورد چین تنها اندکی مشاهده میشود. غنا بهبود قابل توجهتری داشته است، اما روسیه و آرژانتین عقبگرد داشتهاند. این دو کشور دچار آشفتگیهای مالی، دگرگونی در حاکمیت قانون، بودهاند که از مدتها قبل نیز در این کشورها شکننده و ضعیف بود.
میتوان نظامهای قانونی را برحسب سنتها و رویههای قانونی یا دستههای قانونی طبقهبندی کرد. دو سنت تاریخی اصلی غربی سنت قوانین مدنی و سنت قوانین عرفی است. سنت قوانین مدنی،[7] که در کشورهای اروپایی رواج دارد، برپایهی منشور قانونی فراگیر قرار دارد، در حالیکه سنت قوانین عرفی،[8]که منشأ انگلیسی دارد، بر مجموعه قوانین موضوعه تأکید دارد. هر دو در بسیاری
بخشی از فصل 10
نظریهی شومپیتر دربارهی امواج صنعتی
تحقیق شومپیتر مدت زیادی طول کشید، از 1912 تا 1942. طی توسعهی اقتصادهای صنعتی در آن دوره، تحلیل وی از نقش نوآوری فناورانه دگرگون شد. از آغاز کار تحقیقاتش در 1912، او به اهمیت کارآفرین منفرد در فرایند نوآورانه تأکید میکرد. شومپیتر متوجه شد که نوآوری میتواند نه تنها نوآوری فنی، بلکه نوآوری بازاریابی و سازمانی را شامل شود. بازیگران کلیدی در انقلاب صنعتی هم مخترعان با استعداد بودند و هم کارآفرینانی که غالباً وارد قضیهی تولید میشدند و ابداعاتی میکردند و یا ابداعات خود را بهبود میبخشیدند. برای مثال، صنعت نخریسی با اختراعات آرکرایت، هارگریوز و کرامپتون[9] در اواخر قرن هجدهم تحول یافت. برای مثال، ریچارد آرکرایت موارد بسیار مهمی را در جایگاه مخترع و کارآفرین وارد این صنعت کرد، او از پتنتهای خود با کمک یکی از شرکایش، جاددیش استروت،[10] حفاظت و بهرهبرداری میکرد و شریک وی سرمایهی لازم را برای سرمایهگذاری بیش از پیش فراهم میکرد. تولید با دستگاه در مقیاس بزرگ بهسرعت خروجی را افزایش داد و قیمت را کاهش داد.
شومپیتر متوجه حرکتی انتقالی از نوآوری فنی از جانب مخترعان منفرد به سمت افراد حرفهای متخصص بخش R&D در بنگاههای تجاری شد. دو توسعه از جمله موارد حایز اهمیت بودند. اولین مورد افزایش اهمیت پایه و اساس نوآوری، تحقیقات علمی، و دومین مورد رشد نظام دیوانسالاری در سازمانهای بزرگ، با دپارتمانهای تخصصی R&Dشان، بود. او متوجه تغییراتی شد که در داخل نظام سرمایهداری به صورت «تخریب خلاقانه» در حال انجام بود. محصولات جدید، روشهای جدید تولید و شکلهای جدید سازماندهی بوجود آمدند که “ساختار اقتصاد را از درون متحول میکردند” (شومپیتر، 1942: 83(تأکید شومپیتر)).
او از مفهوم چرخهی کسبوکارها استفاده کرد که توسط اقتصاددان روسی کندراتیف مطرح شده .....................
ساختار صنعتی
سرمایهگذاری عظیم در R&D عمدتاً از سوی بنگاههای تجاری بزرگ یک کشور صورت میگیرد، زیراکه تنها آنها قادرند برنامههای بلندمدت R&D را انجام دهند و ریسک مرتبط با آن را متحمل شوند.
البته، صرفاً خرج مقداری پول در بخش R&D نوآوری موفق را تضمین نمیکند. رقابت بین بنگاهی و رقابت در بازارهای داخلی میتواند به افزایش«تقلیدی» در R&D در حوزه محصولات خاص منجر شود (پاتل و پاویت، 1994). بنگاههای تجاری کوچک نیز میتوانند در این میان نقشی داشته باشند، همانطور که در مورد حوزههای پیشرفته مشاهده کردیم. بنگاه تجاری نوپای کوچک، منعطف و بروکراسی کمتری نسبت به بنگاههای باسابقه و بزرگ دارد و ممکن است منبعی غنی از ایده باشد. شکل 10.7 درصدی از بنگاههای تجاری را نشان میدهد که محصولات جدید درونسازمانی تولید میکنند و SMEها و بنگاههای تجاری بزرگ را با یکدیگر مقایسه میکند. در حالت کلی، بنگاههای تجاری بزرگ نوآورتر هستند. در فرانسه و آلمان، بیش از 50% از
بخشی از فصل 13
جهانیشدن صنایع
جهانیشدن قالبی چیره در برخی از صنایعی است که در این کتاب به آنها اشاره کردیم، برای مثال صنعت خودروسازی (فصل 2) و صنعت داروسازی (فصل 3 و 10). در این موارد، برتری مکانی و اقتصاد مقیاسها نقشی داشته است. هر دوی این صنایع شاهد یکپارچهشدن بودند، که به اکتساب شرکتهای کوچک از طرف شرکتهای بزرگ منجر شده است، که حتی بزرگتر شدهاند. با اینحال، اندازه و حیطهی جهانی ضامن موفقیت نیست. سود در هر دو صنعت وجود دارد و در بازارهای روبهرشد اقتصادهای نوپا، فشار رقابتی شدید است. سازمانهای ملی چارچوبهای قانونی را در صنعت داروسازی منسجمتر نمودهاند، که عمدتاً در پاسخ به مسائل ایمنی مصرفکنندگان است. در صنعت خودروسازی نیز مسائل ایمنی و کیفیت به دغدغهای بزرگ مبدل شدهاند. پیوندهای ضعیفی ممکن است در زنجیرهی تأمین جهانی وجود داشته باشد و شرکتهایی نظیر تویوتا، که شهرتی بهسبب ایمنی برای خود دست و پا کرده است، حفظ کیفیت سیستم را در هنگامی که تولید در مناطق پراکنده انجام میشود دشوار میبیند. از این رو، موفقیت شرکتهای بزرگ در صنایع جهانی غالباً به عوامل بومی وابسته است. آیا این بدان معنای واکنشی منفی در برابر جهانیشدن است؟
از نظر MNEها، جهانیشدن همواره بر بهترین بهرهبرداری از مکانهای خاص برای اهداف ویژه تکیه داشته است. دیدیم که شرکتهای داروسازی و رایانهای نیز به همین دلیل به ایرلند رفتند- و بسیاری از آنها پس از آنکه این مزایا از بین رفت آنجا را ترک کردند. جدای از همگنشدن،
بخشی از فصل 1
یک سازمان تجاری چه کاری انجام می دهد؟
کسب و کار به هر نوع فعالیت اقتصادی اشاره دارد که در آن کالا یا خدمات (و یا ترکیبی از هر دو) در مقابل وجه پرداختی، معمولا پول، عرضه می شوند. این تعریف، معامله ارزی پایه[11] را توصیف می کند. نوع فعالیت های تحت پوشش عبارت است از محصولات تجاری، محصولات تولیدی، استخراج منابع طبیعی و کشاورزی. کسب و کار بین المللی به فعالیت های کسب و کاری اشاره می کند که میان دو یا چند کشور قرار دارد. امروزه کسب و کارها به طور معمول به فراتر از مرزهای کشور خود و فرصت های جدید، نگاه می کنند. علاوه بر این، اگرچه بنگاه های 6 منطقه پیشرفته تر جهان (مانند شمال آمریکا، اروپا و ژاپن) قبلا و به کرات آرزو داشتند تا در کشورهای دیگر گسترش یابند، امروزه کسب و کارهایی در طیف بسیار گسترده تری از کشورهای "در مسیر جهانی شدن[12]" را شاهد هستیم. از جمله اینها می توان از بنگاه هایی در چین، هندوستان، آفریقا و امریکای لاتین نام برد. در نتیجه در بسیاری از کشورها، احتمالا شرکت های داخلی و خارجی در کنار یکدیگر به رقابت می پردازند.
کسب و کار تاریخچه بسیار طولانی دارد. جوامع باستانی عمدتا بدلیل فعالیت های کسب و کاری پر رونق، و مخصوصا از طریق تجارت با سایرکشورها که قدرت اقتصادی به ارمغان می آورد، رشد کردند و بزرگ شدند. به نظر می رسد تمایل به انجام کسب وکار جهانشمول است، زیرا در تمامی جوامع، حتی جوامع تحت نظام کمونیستی که آشکارا مخالف بنگاه های اقتصادی خصوصی[13] است، کسب و کار وجود دارد. کسب و کارهای کوچک که به صورت غیررسمی عمل می کنند و شرکت های جاه طلبی که به دنبال رقابت در محیط
بخشی از فصل 6
نظریهی روابط ترامپنارس
در تحقیقاتِ اخیر از سوی فانز ترامپنارس نیز از پیوستگی فردگرایی/ جمعگرایی بهعنوان بُعدی کلیدی استفاده شد. تحقیقات ترامپنارس شامل دادن پرسشنامه به بیش از 15 هزار مدیر در 28 کشور دنیا بود (ترامپنارس، 1994). او پنج جهتگیری رابطه را شناسایی کرد. این موارد عبارتاند از:
n عامنگری در برابر خاصنگری[14]- فرهنگها با عامنگری بالا ارزش بیشتری برای قوانین رسمی قائلاند، اما فرهنگهای خاصنگرتر برای روابط بیش از قوانین رسمی یا توافقات ارزش قائل هستند. ترامپنارس دریافت که جوامع غربی نظیر UK، استرالیا و ایالات متحدهی آمریکا، بهشدت عامنگر هستند، اما چین تا حد زیادی خاصنگر است؛
n فردگرایی در برابر جمعگرایی: این رابطه یکی از چهار بُعد هافستد را منعکس میکند، اما یافتههای این حیطه تا حدی متفاوت بود. ترامپنارس دریافتد که ژاپن نسبت به جمعگرایی گرایش بسیار بیشتری دارد. از سویی دیگر، مکزیک و جمهوری چک که هافستد آنها را جمعگراتر میدانست، در حال حاضر به فردگرایی گرایش داشتند. این یافتهها را میتوان با تاریخ بعدیِ دادههای تحقیق توضیح داد که انعکاسی از پیشرفت اقتصادهای بازاری در هر دو ناحیه میباشد: اثر Nafta (موافقتنامهی تجارت آزادِ آمریکای شمالی) در مورد مکزیک و انتقالِ پسکمونیستی به اقتصاد بازار[15] در مورد جمهوری چک؛
n خنثی در برابر عاطفی- در فرهنگ خنثی، مردم گرایش کمتری به نمایش احساسات خود دارند، اما در فرهنگ عاطفی، مردم در نمایش عواطف و توصیف دیدگاههای خود راحتتر هستند. در این یافتهها، ژاپن خنثیترین فرهنگ و مکزیک عاطفیترین فرهنگ را دارد؛
تفکیکی در برابر پراکنده- در یک فرهنگ تفکیکی، جدایش بین کار و زندگی خصوصی بارز است. در فرهنگهای پراکنده، «همهی ابعادِ زندگی شخص در یک رابطهی کاری درگیر میشود»، نه صرفاً نقش منعقدکنندهی آن (ترامپنارس، 1994: 9). بنابراین، انجام
بخشی از فصل 9
چشمانداز در حال تغییرِ مقررات بینالمللی
زمانیکه کار بانکهای جهانی صدمهدیده متوقف شد، به قسمتهای قانونی خود تقسیم شدند: «شاید یک شرکت در طول عمر خود جهانی باشد، اما در هنگام مرگ وطنی میگردد» (هیوگز،[16] 2009). برخلاف یک شرکت تولیدی، نظیر جنرال موتورز، که میتواند برای ورشکستگی خود برنامهریزی کند و دوباره خود را احیا نماید، یک بانک ممکن است طی یک شب زیر و رو شود. دولتها بهسرعت برای اعطای کمکهای دولتی وارد عمل شدند: سیتیگروپ و AIG، بیمهگزار، بهسرعت از طریق برنامهی بازیابی داراییهای آسیبدیدهی دولت آمریکا (TARP)[17] نجات یافتند، که کنگرهی آمریکا بهسرعت آن را تصویب نمود. اما حل مشکل پیچیدهی بانک لیهمن برادرز فرایندی طولانی و طاقتفرسا بود. قاعدتاً، پرسشهایی مطرح گردید. آیا مدیران اجرایی لیهمن میتوانستند این بحران را پیشبینی کنند و آیا آنها میتوانستند اثر آن را معکوس نمایند؟ آیا آنها بهصورت محتاطانه عمل کردند یا اینکه در شیوهی مدیریت شرکت سهل انگار بودند یا شاید هم
[1] : Piercy ، Giles
[2] : Mmtzberg
[3] : Porter
[4] : grey market
[5] : international mobile equipment identity number
[6] : case law
[7] : The civil law tradition
[8] : the common law tradition
[9] : of Arkwright, Hargreaves and Crompton
[10] : Jedediah Strutt
[11] - basic exchange transaction
[12] - going global
[13] private enterprise
[14] : Universalism vs. Particularism
[15] : market economy
[16] : Hughes
[17] : the US government's Troubled Assets Recovery Program