psychological foundations of synamic capabilities- reflesion and reflection in strategic management
ترجمه
psychological foundations of synamic capabilities- reflesion
and reflection in strategic management
بنیادهای روانشناسی قابلیت های پویا: قابلیت های بازتابی و بازتابنده (هیجانی و فکری) در مدیریت استراتژیک
مجله و سال انتشار
Strategic Management Journal 2011
کلمات کلیدی
dynamic capabilities; intuition; emotions
in strategic decision making; organizational adaptation;
strategic change; strategic cognition; behavioral strategy
قیمت مقطوع : 10 هزار تومان
ترجمه فارسی مقاله 26 صفحه شده است به همراه فوت نوت اصطلاحات و لغات تخصصی
لطفا از نشر این ترجمه در فضای مجازی و اینترنت جدا خودداری کنید. انتشار آن حرام است. از اینکه به مترجم احترام میگذارید ممنونم
In recent years, there has been a move to identify the behavioral foundations underpinning the
evolutionary and economic fitness of the enterprise. Indeed, the dynamic capabilities project
now occupies center stage in the field of strategic management. Yet the accounts developed
thus far—like much of the field’s theory and research more generally—are predicated upon a
cold cognition logic that downplays the significance of emotional/affective and nonconscious
cognitive processes for strategic adaptation. In this article, we rectify this imbalance by drawing
upon contemporary advances in social cognitive neuroscience and neuroeconomics to develop
a series of countervailing insights and new prescriptions for the development of dynamic
capabilities. Using Teece’s (2007) influential framework to organize and illustrate our arguments,
we demonstrate how the fundamental capabilities of sensing, seizing, and transforming each
require firms to harness the cognitive and emotional capacities of individuals and groups to
blend effortful forms of analysis with the skilled utilization of less deliberative, intuitive processes.
در سالهای اخیر به منظور شناسایی بنیادهای برازندگی رفتاری توانائیهای تکاملی و اقتصادی[1] در شرکتهای بزرگ، حرکتهایی صورت گرفته است. در واقع قابلیت های پویا[2] که در مقاله حاضر پیشنهاد میگردند، کانون مرکزی رشته مدیریت استراتژیک را تشکیل میدهند. با این وجود، تحقیقات و مقالاتی که تا به حال ارائه شدهاند بر منطق شناختی[3] دلالت داشتهاند و خیلی کم اهمیت فرآیندهای ناهشیار شناختی و هیجانی[4] جهت اتخاذ استراتژی را نشان دادهاند. در مقاله حاضر سعی داریم با بهرهبرداری از پیشرفتهای معاصر در علم عصب شناسی شناختی اجتماعی[5] و اقتصاد عصب شناسی[6]، کاستی مذکور را برطرف کرده و مجموعهای از بینشها و دستورالعملهای لازم جهت پیشرفت قابلیت های پویا، ارائه دهیم. در مقاله حاضر از چارچوب کاری قدرتمند تیس (2007) به منظور سازماندهی و تشریح مباحث و استدلالهای خود استفاده کردیم؛ همچنین نشان دادیم که توانائیهای پایهای چون حسگری[7]، کسب[8] و تبدیل (پیکربندی مجدد)[9]، هر کدام به بنگاههایی برای کنترل قابلیتهای شناختی و هیجانی افراد و گروهها نیاز دارند که از آن طریق میتوان تحلیلهای پر زحمت را با بهرهبرداری ماهرانه از فرآیندهای شهودی که به بحث و بررسی کمتری نیاز دارند، ادغام کرد.
In his closing remarks, Teece (2007: 1341)
observes that ‘enterprises may be more like biological
organisms than some economists, managers,
and strategy scholars are willing to admit.’ Our
analysis takes this biological metaphor to a new
level by illuminating the ways the individuals and
groups who manage these entities are governed
by thoughts and feelings: always boundedly rational,
but manifestly driven by emotion. The continued
negation of this fundamental insight risks
stymieing the field of strategic management from
maturing in alignment with economics and psychology,
the base disciplines that have hitherto
provided its behavioral microfoundations
تیس (2007:1341) در نکات پایانی تحقیق خود، مشاهده کرد «که شرکتهای بزرگ به جای آن که به مجموعهای از اقتصاددانها، مدیران و پژوهشگران استراتژی شباهت داشته باشند بیشتر به موجوداتی شباهت دارند که نقاط ضعف و قوت خود را اقرار میکنند». ما در تحلیل خود تشبیه مذکور را از طریق شفافسازی روشهایی که افراد و گروهها، به عنوان گردانندگان شرکتهای بزرگ ( یا همان موجوداتی که تیس شرکتها را به آن تشبیه کرده است )، تحت کنترل افکار و احساسات خود میباشند، به سطح جدیدتری ارتقا دادیم؛ افکار و احساساتی که همواره دارای عقلانیت محدود بوده اما بطور آشکارا تحت تأثیر هیجانات میباشد. نفی مداوم و پیوسته بینش بنیادی مذکور باعث بوجود آمدن خطر جلوگیری از رشد زمینه مدیریت استراتژیک در توازن با علوم اقتصاد و روانشناسی به عنوان رشتههای علمی پایهای که تا به حال بنیادهای خرد رفتاری مدیریت استراتژیک را فراهم آوردهاند، می شود.